دخترکدخترک، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
دختر دومیدختر دومی، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
دختر بزرگهدختر بزرگه، تا این لحظه: 22 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

❤❤❤سه دختر من❤❤❤

...

1392/9/17 2:26
نویسنده : مامان دخترا
506 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

امروز دارم میروم حسن آباد!

واااااااااااااای خدا!

"من و این همه خوشبختی...؟

...محاله!"

یک عالم کاموا می بینم و یک عالم کاموا می خرم.

خدایا!

یا حسن آباد را بیاور نزدیک خانه ما، یا خانه ما را ببر نزدیک حسن آباد!

با خبرهای خوب و کامواهای خوشگل بر می گردم.

ان شاالله!

 

 

 

عصر نوشت:

شب با عکس کامواها میام!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان پارمیس
30 مرداد 92 1:35
به سلامتی سفر بی خطر


سفر که نیست.
بیشتر گردشه.
ولی بی خطر باشه خوب بهتره.
مامان یاسمین زهرا
30 مرداد 92 2:40
به خدا اول فکر کردم حسن آباد اسم شهرتونه


نه بابا اسم شهرمون یه چیز دیگست.
ولی یه جورایی شهر آرزوهامه!
نگار
30 مرداد 92 3:24
چه کیفی میده...خوش باشی..


کیف ها!
مامان سجاد*ساجده
30 مرداد 92 7:47
منو هم با خودت ببرآخه چند وقته شوشو گفته میبرمت حسن اباد برای خرید کاموا ولی هنوز نبرده
امیدوارم دست پر برگردی و با دستی پر از کاموا و همه رو به ما اموزش بدی


کجایی مگه؟
تهرانی؟
با مترو که خیلی راحت میتونی بری.
درست روبروی مغازه های کاموا فروشی در میای.
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
30 مرداد 92 9:30
کوفتت بشه الهی.
شکلک یه ادم حسود که داره دق می کنه الان.


نرجس جای تو خالی بود.
میام عکسا رو میذارم کیف کن!
مامان محمد و ساقی
30 مرداد 92 19:19
واااااااااااااااای چه خوووووووووووووب
من عاشق کاموا خریدن هستم.اصلا" دوست دارم برم تو اون مغازه ها و تماشاشون کنم
تو رو خداااااااااااااااااااااا هر چی میبافی با میل باشه تا من هم ببافم.با قلاب نمیتونم.سرم گیج رفت نتونستم
ولی با میل تا حدودی سرم بالاست
منتظر عکس کامواهات هستم
ایشالله یه خونه حسن آباد بخری بکنیش کارگاه


یعنی در اون حد روی من حساب می کنی؟
کارگاه و اینا؟!!!
مامان محمد و ساقی
30 مرداد 92 21:00
سلام اومدی؟
پس کو کامواها
بله استاد ما رو شما حساب دیگری داریم
منتظر عکس کامواها هستم


اووووووه!
چه حسابایی روی من میکنی!
خوش خوشانم شد!
مامان محمد و ساقی
30 مرداد 92 21:01
ها الان دیدم شب با عکس کامواها میای!
الان هم شب شدهمن هستما.بزار لطفا"


گذاشتم خانومی.
ببین و کیف کن!
مامي حانيه
30 مرداد 92 21:07
سلام مامان خانم هنرمند
ما منتظر كامواها و هنر نمايي صاحب كاموا هستيم


هنرنمایی که نه!
نخ حروم میکنیم و دلمون خوشه.
اینم یه لذته دیگه!
بهناز مامی یلدا و سروش
31 مرداد 92 0:04
گفتی کاموا و کردی کبابم.
منم امروز رفتم از تو انباری کلی کاموا گوله شده داشتم اوردم بالا. منم از فردا شروع میکنم
وبت رو هم دنبال میکنم با ایده جدید.
راستی پس عکس کاموا ها کو؟


آخ جان!
چه رنگیهاست؟
من از دیدن کاموا سیر نمیشم.